شعر طنز «رفته بودم لیله‌کو بعداز دوماه» از داوود خانی‌خلیفه‌محله

ساخت وبلاگ

فتوکلیپ طنز رفته بودم لیله‌کو بعداز دوماه در وبگاه آپارات

رفته بودم«لیله‌کو» بعداز دوماه

رعد می‌غرّید از ابرِ سیاه

اندکی افتاده بود از تاب، ویروسِ کوویدِ19

آسمان دلگیر بود

عابری بی‌ماسک داشت از کنارم می‌گذشت

گفتم آن دُکّان و آن قلیان‌کشان، آن سوی رود

بی‌امان قلیان که می‌کردند دود...

حرف من را خورد، گفت:

«آن دُکان برچیده شد!»

گفتم آن قصّابیِ نزدیکِ کوه

دنبه‌هایش نرم بود و چرب بود،

 گفت: «آمد گربه خورد و کرد کیف!»

گفتم آن مادر وَ آن نوزاد...

حرفم را بُرید:

«آن مَمَه را گرم بود و نرم؟

لولو برد حیف!»

گفتم آن سکّویِ سنگی، شاعران...

باز در حرفم دوید:

«چندروزی می‌شود

دفتر اشعار نابِ شاعران را گاو خورْد

گاو را قصاب بُرد!»

گفتم آن سبیل‌کُلُفتِ مال‌خر

آن‌که از ما می‌خرید روزگاری اسب‌وفیل

پشت دستش را گزید، آه کوتاهی کشید

گفت:«شهرام‌شنبلید!

مُرد از ویروسِ منحوسِ کووید،

روی قبرش ریختند بشکه‌ای از گازوئیل».

گفتم آن ساقیِ پیر و کوزه‌ی گردن‌دراز وُ آن قدح

عابر امّا نام ساقی را که بردم، ناگهان

اشک‌ریزان مصرعی پرسوز از عطّار خوانْد

«آن قدح بشکست و آن ساقی نمانْد!»

**

شلمان؛ 7 اردیبهشت 1399 خورشیدی

لیله‌کو؛ که امروزه به‌غلط لیلاکوه می‌نامندش؛ گردشگاهی‌است در جنوب شهر لنگرود.

 

 

یوسف علیخانی؛ نویسنده ای که با واژگان، می رقصد و می نویسد...
ما را در سایت یوسف علیخانی؛ نویسنده ای که با واژگان، می رقصد و می نویسد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dkhlangeroodi0 بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 15:16